در گفتگوی ده نمکی با سردار غلامپور در شبکه چهار بیان شد:
فرمانده قرارگاه کربلا: عراق بر همه عملیاتهای ما در جنگ اشراف اطلاعاتی داشت/ماجرای جلسه محرمانه روسای جمهور شوروی و آمریکا بعد از فتح فاو/ آقای منتظری بعد از والفجر 8 گفت بروید و بغداد را بگیرید!/عملیاتهای بیتالمقدس و فتحالمبین هم مثل کربلای4 لو رفته بود اما پیروز شدیم/ نظامیها جنگیدند اما سیاسیها آینده را رقم زدند/سیاسیها اعتقاد داشتند زورمان به عراق نمیرسد اما امام مخالف بود.
سردار احمد غلامپور معتقد است که نظامیها جنگیدند اما سیاسیهایی که با امام اختلاف نظر داشتند، آینده جنگ را رقم زدند. او میگوید دشمن در همه عملیاتها اشراف اطلاعاتی داشته است اما این دلیل عدمالفتح عملیات کربلای4 نبوده است.
به گزارش روابط عمومی شبکه چهار سیما:مجموعه تلویزیونی «48»، ویژه برنامه رسانه ملی در هفته دفاع مقدس است که هرشب از ساعت 23 با اجرای مسعود دهنمکی روی آنتن شبکه 4 میرود. مهمان شب گذشته این برنامه سردار احمد غلامپور، فرمانده قرارگاه کربلا در دفاع مقدس بود.
غلامپور در ابتدای صحبتهای خود، مقدمهای از تاسیس قرارگاههای مختلف در زمان جنگ را بیان کرد و گفت: منشا تشکیل قرارگاهها از زمانی بود که شرایط جبهه جنگ تغییر کرد. بعد از رفتن بنیصدر و آمدن آقای محسن رضایی و شهید صیاد شیرازی، اولین قرارگاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نام قرارگاه کربلا در حین عملیات قدس تاسیس شد و فعالیت آن تا بعدها نیز ادامه داشت. بعد از عملیات فتحالمبین، فعالیت این قرارگاهها توسعه پیدا کرد و از زمان انجام عملیات والفجر مقدماتی، تمام قرارگاهها یک پله بالاتر رفتند و قرارگاه خاتمالانبیا تشکیل شد و قرارگاههایی مانند کربلا، نجف و ... در زیر مجموعه آن قرار گرفت.
وی در بخش بعدی سخنان خود ضمن اشاره به بعضی شبهاتی که این روزها به دفاع مقدس وارد میشود، گفت: باید دقت داشت که صحنه جنگ، صحنهای است که عوامل متعدد بر آن تاثیرگذار است. در مورد دشمنمان باید بگویم که دشمن ما قوی بود و وقتی که به تواناییها و شرایط او نگاه میکردیم، اصلا با ما قابل قیاس نبود. یکی از دلایل پیروزی ما در عملیاتهای سال دوم و بعد از عملیات ثامنالائمه به دلیل شکل آرایش دشمن و ساختار دفاعی مشکلدار او بود. البته باید بگویم که شایستهترین بخش ما در جنگ 8 ساله، بخش اطلاعاتی ما بود که توانست این مشکلات دفاعی دشمن را شناسایی کند و براساس آن، عملیاتهای مختلف را پیریزی کند. حال جالب است بدانید که دشمن بعد از عملیات بیتالمقدس، متوجه مشکلات دفاعی خود شد و هنگامی که به دلیل شکست و آزادسازی خرمشهر به عقب رفت، به برطرفکردن این مشکلات پرداخت و همین موضوع باعث شد که ما بیش از 21 ماه در زیر دفاع عراقیها بودیم و نیم متر هم نمیتوانستیم جلو برویم. آنان بعد از عملیات بیتالمقدس، زره دفاعی خود را از 12 تیپ به 45 تیپ افزایش دادند تا بتوانند در برابر حملات احتمالی ما ایستادگی کنند. بنابراین باید گفت که کوچکشمردن دشمن، کار بسیار خطایی است چرا که با درنظر گرفتن قابلیت بالای نیروهای ما، اگر دشمن ضعیف بود و توان زیادی نداشت باید در 6 ماه کار عراقیها را تمام میکردیم. علاوه بر این، کمکهای بسیار زیادی هم از طرف کشورهای مختلف به عراقیها صورت میگرفت. به نظرم ما در بخش اعزام نیروهای بسیج بسیار خوب عمل کردیم و نیروی انسانی بسیار خوبی را فراهم کردیم. باید گفت که همین که نگذاشتیم دشمن ارادههای خود را بر ما چیره کند، نشان از پیروزی ما در این جنگ 8 ساله دارد.
غلامپور در پاسخ به سوال مسعود دهنمکی مجری برنامه مبنی بر این که عراق با تمام ظرفیت ملی خود آمده بود اما در برابر اراده جوانان ما شکست خورد، گفت: این موضوع ریشه در اصل انقلاب ایران دارد. نگاه امام به انقلاب وجنگ با نگاه بخشی از سیاسیون کشور متفاوت بود. امام میگفت راه قدس از کربلا میگذرد اما سیاسیون ما میگفتند جنگ جنگ تا یک پیروزی. وقتی نگاه شما به جنگ به اندازه نگاه به جلو پایتان و کوتاهمدت باشد، دیگر به فکر بسیج نیرو نیستید. نظامیان میجنگند اما این سیاسیون هستند که شرایط جنگ را رقم میزنند. سیاسیون ما اعتقاد داشتند که زور ما به دشمن نمیرسد و همین جا دقیقا نقطه اختلاف این افراد با امام خمینی و نیروهای بسیجی است. به نظرم ما در دفاع مقدس پیروزی بسیار خوبی داشتیم اما آن پیروزی ایدهالی که مردم و امام میخواستند محقق نشد.
فرمانده قرارگاه کربلا اضافه کرد: بعد از عملیات فاو، این باور در بین مسئولان به وجود آمد که ما میتوانیم با یک پیروزی بزرگتر، سرنوشت جنگ را تعیین کنیم و آن را به اتمام برسانیم. تصور آنان این بود که با تصرف فاو میتوان این اهداف را محقق کرد. به نظرم مسئولین سیاسی کشور ما شناخت درستی از دشمن و صدام نداشتند و اصلا به اندازه امام دید بلند نداشتند. آنان فکر میکردند که با گرفتن فاو یا منطقهای بزرگتر از آن میتوانیم جنگ را به اتمام برسانیم. جالب است بدانید که بعد از عملیات فاو، اتفاقات بسیار مهمی در سطح بینالملل رخ داد. بعد از این عملیات، یک جلسه محرمانه بین رئیس جمهور شوروی و آمریکا برگزار شد و در آن گفته شد که اولا جنگ باید به هر قیمتی تمام شود بدون این که طرف پیروز جنگ مشخص شود. همچنین آنان به صدام اجازه دادند که هر اندازه میتواند ایران را بمباران کند. در حقیقت به او اختیار تام دادند تا هر کار دلش میخواهد انجام دهد. در نهایت نیز به آلمان این ماموریت را دادند پیشنویس قطعنامه 598 را تهیه کند. حتی به او توصیه میکنند که بندهای قطعنامه را بهگونهای بنویسد که ایران را هم راضی کند. بنابراین میتوان گفت که عملیات فاو مقدمهای برای طرح قطعنامه 598 و راضی کردن ایران برای پایان جنگ بود.
وی به شرایط نظامی کشور بعد از عملیات والفجر 8 اشاره کرد و گفت: بعد از عملیات والفجر 8، سیاسیون کشور از ارتش و سپاه میخواهند که طرحی ارائه دهند که بتواند پیروزی بزرگتری را رقم بزند و جنگ را به اتمام برساند. هدف مورد نظر آنان رسیدن به بصره یا بغداد و تسلط بر این منطقه بود. جالب است بدانید که آقای منتظری و بسیاری دیگر میگفتند که شما حتما باید بغداد را بگیرید که در دیداری که با آنان داشتیم بهشان توضیح میدادیم که این کار سخت است و امکانپذیر نیست. طرحی که سپاه برای این عملیات پیشنهاد کرد، بسیار گسترده بود. پیشنهاد کردیم که 500 گردان از شلمچه و 500 گردان از فاو، به نیروهای دشمن حمله کنند تا بتوان خط شلمچه را شکست و راه رسیدن به بصره را هموار کرد.
غلامپور در پاسخ به سوال دهنمکی مبنی بر لو رفتن عملیات کربلای 4 گفت: اگر کل عملیاتهای ما را بررسی کنید میبینید که در مواردی که حتی عملیات موفق نیز بوده است و ما به پیروزی رسیدیم، دشمن تسلط اطلاعاتی زیادی بر ما داشته است و همه چیز را میدانسته است. در حقیقی، بحث لو رفتن یک عملیات ربطی به شکست آن نداشت چرا که عملیاتهایی نظیر بیتالمقدس، فتحالمبین و ... هم لو رفته بود اما ما در آن پیروز شدیم. دقت کنید که صحنه جنگ، صحنه ریسک است و در جریان لو رفتن عملیات کربلای 4، روایتهای مختلفی وجود دارد. ما در این عملیات قرار بود که در 3 محور کارون، شلمچه و جزیره مینو وارد شدیم و با دشمن بجنگیم. جغرافیای این عملیات به گونهای بود که تنها مسیر اصلی ما برای رسیدن به دشمن، مسیر کارون بود. ما در محور شلمچه پیروز شدیم اما در مسیر کارون به این دلیل که چند جزیره قبل از آن قرار داشت، عملیات لو رفت و فرماندهان دستور توقف عملیات را دادند. به نظرم هوشیاری دشمن ما را متوقف کرد نه لو رفتن عملیات. متاسفانه یک نفر هم بعدا مصاحبه کرد و خوراک رسانهای بسیار خوبی را به رسانههای خارجی و معاند داد.
او به ماجرای عملیات کربلای 5 که بلافاصله بعد از کربلای 4 انجام شد، اشاره کرد و گفت: بعد از عملیات کربلای 4 و متوقف شدن آن، عملیات کربلای 5 در دستور کار قرار گرفت. خاطرم هست که در جلسهای که با حضور فرماندهان و برای تصمیمگیری در این حوزه تشکیل شده بود، بسیاری از حاضران با انجام این عملیات مخالف بودند. آقای هاشمی از من پرسید که آیا شما آماده هستید که به خط بزنید؟ من هم در پاسخ گفتم که ما همه چیز را آماده کردهایم ولی ... در این جا بود که آقای رضایی وارد شد و گفت که خودمان باید تصمیم بگیریم چرا که تصمیم بسیار سختی است. ایشان به همراه آقای هاشمی از سنگر بیرون رفتند و بعد از یک جلسه 15 دقیقهای به این نتیجه رسیدند که باید عملیات را انجام بدهند و به ما دستور حمله را دادند. به نظرم، عملیات کربلای 5 بود که منجر به قطعنامه 598 بود اگر چه عدهای شبهات وارد میکنند که چرا بعد از فتح خرمشهر جنگیدیم. صدام کسی نبود که به راحتی تسلیم شود و پیروزیهای ما در عملیاتهای بعدی بود که او را وادار به پایان جنگ کرد.
ارسال دیدگاه
ارسال
جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید
دیدگاه ها