آخرین پادشاهی (فصل دوم)
بعد از اینکه آلفرد دوباره به وسکس باز می گردد و جایگاه خود را بازپس می گیرد اوترد به همراهی دو نفر از افرادش به سمت ببنبرگ می رود ..
اوترد با تمام توان برای موفقیت پادشاه گوترد می جنگد اما اطرافیان پادشاه که از قدرت اوترد و محبوبیت او نزد سربازان نگرانند پادشاه را از او می ترسانند...
اوترد به همراه دو تن از یارانش برای بردگی به یک کشتی فرستاده می شوند و در شرایط بسیار بدی گرفتار می شوند ...
اوترد گرچه به آلفرد قول همکاری داده اما از انتقام خانوادگی خود که نابودی کیارتان است نیز دست نمی کشد ...
بعد از 3 سال زندگی در صلح اوترد متوجه تحرکاتی در مرزها میشود و به آلفرد هشدار می دهد ..
علیرغم تمام فداکاری و دلاوری اوترد ، آلفرد هنوز به او بی اعتماد است ...
زیگفرید و اریک ارتش اتلرد و اوترد را گول می زنند و با حمله به اردوگاه اتلفرد دختر آلفرد را گروگان می گیرند ...
اریک به دست برادرش زیگفرید کشته می شود و خود زیگفرید در جبهه به دست اتلفرد به قتل می رسد...