اریک و زیگفرید تقاضای مقدار زیادی نقره و طلا دارند و آلفرد مردم را مجبور به پرداخت پول می کند تا پول لازم جمع آوری شود .. اودا که خود فرزندش را در راه وسکس به دست خود کشته بود از پرداخت این پول راضی نیست و معتقد است مردم نباید به خاطر دختر پادشاه به فقر و فلاکت افتند .. او به دور از چشم پادشاه ارتشی برای حمله به دو برادر فراهم می کند .. آلفرد که از این مسئله باخبر می شود چاره ای جز لشکرکشی ندارد اما قبل از حمله اوترد اتلفرد را آزاد می کند و او را نزد آلفرد باز می گرداند در حالیکه اریک به دست برادرش زیگفرید کشته می شود و خود زیگفرید در جبهه به دست اتلفرد به قتل میرسد
ارسال دیدگاه
ارسال
جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید
دیدگاه ها