علیرغم تمام فداکاری و دلاوری اوترد ، آلفرد هنوز به او بی اعتماد است و وقتی باخبر میشود که اریک و زیگفرید دو برادر دانمارکی لندن را به تصرف درآورده اند ، فرماندهی سپاه را به دامادش می سپارد و اوترد را از فرماندهی خلع میکند . اتلرد داماد آلفرد که به اوترد بسیار حسادت می کند و از احترامی که همسرش به اوترد میگذارد ناراضیست با همسرش نیز بدرفتاری می کند ... در حمله به لندن سپاه آلفرد با شهر خالی روبرو می شود و متوجه میشود که افراد زیگفرید به اردوگاه حمله کرده اند که دختر آلفرد نیز در آن ساکن است ....
ارسال دیدگاه
ارسال
جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید
دیدگاه ها