جیرجیرک های پاییزی
چی با پیشنهاد جدیدی نزد ژنرال می رود ومی گوید حاضر است کارخانه های متعلق به اجدادش را که بسته شده بودند دوباره باز کند...
در دانشگاه قرار است استاد یو برای دانشجویان سخنرانی کند و یه چونگ از هه اینگ میخواهد برای او نیز وقتی برای ملاقات با استاد بگیرد....
آقای چی با ژاپنی ها توافق کرده که یک بانک برای آسانتر شدن کارهای مالی دایر کند....
آقای چی متوجه میشود که یه چونک هم بسیار با هوش و هم هشیار است و کاملا او و افرادش را تحت نظر دارد.
بدلیل اینکه از زمان ورود ارتش ژاپن به هنگ کنگ آنها هیچ موفقیتی کسب نکرده اند فرمانده بسیار عصبانیست و از میاماتو میخواهد خشونت را بیشتر کند.
یه چونگ می فهمد که مردی که دردانشگاه است استاد یو واقعی نیست و او را می کشد. او می خواهد برای نجات استاد یو واقعی راهی بیابد.
دو دانشمند و اعضای انجمن شینگ آزاد می شوند و پروژه استرداد ژاپنی ها شکست می خورد ژنرال تاسو بسیار عصبانی است...
تردیدهای آقای چی درباره یه چونگ رو به افزایش است اما هنوزمجبور است جانب احتیاط را رعایت کند...
استاد یو توسط میاماتو تحت شکنجه قراردارد و در شرف مرگ است، دکتر به او برای اینکه زنده بماند پیشنهادی می دهد..
هنگ کنک دستگیرمی شود و متوجه می شود که میاماتو همسر و فرزند او را در پایگاه نظامی نگه دارد به چونگ به عنوان بازجو نزدیک می شود ...