بعد از رسیدن طوفان خورشیدی به زمین تاثیر آن از چیزی که فکر میکردند شدیدتر میشود و برق چندین منطقه از کشور بطور کامل قطع میشود .. قرار است ژنراتورها ی آسیب دیده تعویض شوند اما یک ژنراتور برای منطقه ای که بعدها به منطقه قرمز معروف میشود کم است و باید آنرا از کشور آلمان وارد کنند که حدود ده روز طول میکشد .. مردم که از بی برقی به خشم آمده اند به خیابان ها میریزند و ساترلند با این بحران به دردسر اقتاده اما مشکل تنها دخترش و مصرف مواد مخدر در یک مهمانی و مرگ دوست نزدیک او بر مشکلاتش می افزاید. از سوی دیگر آنا دستیار نخست وزیر نیز درگیر یک ماجرای عاطفی میشود که ریشه در گذشته او دارد ..
روبرت ساترلند نخست وزیر انگلستان با کارشکنی و دسیسه در میان وزرا و اعضاء کابینه اش درگیر است اما وقوع طوفان خورشیدی که به گفته کارشناسان بر سیستم برق رسانی کشورها خصوصا انگلستان تاثیر مخربی خواهد داشت او را از مشکلات دیگر جدا میکند .. کبرا ستاد بحران دولت برای رسیدگی به مشکلات احتمالی تشکیل جلسه میدهد اما بر خلاف نخست وزیر که قصد دارد بر مشکل جدید تمرکز کند آرچی وزیر کشور میخواهد از فرصت خوبی که بدست آورده برای نابود کردن نخست وزیر استفاده کند ..
