قسمت اول : بخش زیادی از نیروهای اتحاد جماهیر شوروی در سال 1942 تقریبا در محاصره نیروهای آلمان هستند و تنها راه اتصال آنها به ارتش و نیروهای روسی روستایی کوچک و منطقه باتلاقی وسیع اطراف آن است . المانها در صدد حمله به این منطقه و ارسال تانک به این روستا هستند و برای این کار جاسوسانی را به آنجا ارسال میکنند و کار را با انفجار انبار مهمات روسها آغاز میکنند ....
بعد از اینکه شاهد زخمی در بیمارستان توسط فردی ناشناس به قتل میرسد و برخی اتفاقات مشکوک دیگر گروه اعزامی از مرکز فرمانداری افراد مشکوک را سناسایی و آنها را تحت نظر قرار میدهند ...
تنها بازمانده انفجار انبار مهمات روسها مجروحیست که میداند انبار توسط نیروی دشمن منفجر شده .. و نیروهای نفوذی قصد کشتن او را دارند .. از سوی مرکز فرمانداری جماهیر شوروی گروهی از سربازان باهوش روسیه به فرماندهی یکی از افسران کارکشته تحت پوشش تهیه فیلم از رشادت های سربازان روس اما برای رسیدگی به این مسئله به محل اعزام میشوند ...
دو فیلمبردار نفوذی که برای جمع آوری اطلاعات به منطقه باتلاقی رفته بودند متوجه چوب بری های گسترده و مشکوک میشوند و خیلی زود با دستگیری و کشتن آنا میفهمند که آنها ریل راه آهن رابرای ورود نیروهای آلمان به همراه لشگری از تانک ها و تجهیزات بازسازی کرده و منتظر ورود آنها هستند ...