بالجمله کار قواد و سرهنگان سپاه امام حسن (ع) از این گونه می رفت و بزرگان کوفه نیز در نهانی به سوی معاویه مراسلات و مکاتیب متواتر می کردند و قرع الباب مودت و مضافات می فرمودند و آن حضرت بر این جمله مطلع و مشرف بود و از آن طرف حال سرهنگان سپاه که به نزد معاویه رفتند چون مکشوف افتاد مردم را بیاگاهانید و در معنی تنبیه می فرمود که با چنین قوم تدمیر (هلاک) دشمن نتوان کرد.
جماعتی به نزدیک آن حضرت آمدند و عرض کردند توئی خلیفه پدرت علی (علیهالسلام) و ما مطیع و فرمان برداریم به هر چه خواهی فرمان کن تا اطاعت کنیم. فرمود سوگند به خدای که سخن به کذب کردید. شما با پدر من علی که بهتر از من بود وفا نکردید چگونه با من وفا می کنید و چگونه من مطمئن خاطر شوم و محکم شمارم سخن شما را.
اگر راست می گوئید میعاد من و شما در لشکر گاه مداین است. لاجرم امتحان چنین لشکر واجب می نمود و تواند بود که همی خواست آیندگان شیعی بدانند که یکی از حکمتهای مصالحهی با معاویه نارسائی ادوات حربیه و نفاق مردم بود.
ارسال دیدگاه
ارسال
جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید
دیدگاه ها